صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۴۴۵: نه هر چشمی سزاوارست رخسار معانی را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نه هر چشمی سزاوارست رخسار معانی را که شبنم دیده شورست گلزار معانی را ز چشم شور، آب خضر خون مرده می گردد مکن بی پرده چون گل جام سرشار معانی را ندارد بهره ای از حسن معنی چشم صورت بین به هر آیینه منمایید دیدار معانی را خطر از سبزه بیگانه بیش از زهر می باشد جمال آشنارویان گلزار معانی را دلیل جوهر مردی است پاس اهل بیت خود ز نامحرم نگه دارید ابکار معانی را لبی خامش تر از گوش صدف آماده می باید طلبکار وصال در شهسوار معانی را حباب از عهده تسخیر دریا برنمی آید مسخر چون کند الفاظ، اسرار معانی را؟ ز آب خضر می شد سیر اگر می دید اسکندر ز زیر پرده الفاظ، رخسار معانی را به یوسف چون رسد جویای یوسف می شود ساکن وصال افزون کند شوق طلبکار معانی را نیارد در نظر صائب جمال ماه کنعان را نظربازی که یک ره دید رخسار معانی را صائب تبریزی