صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۴۳۷: مده در جوش گل چون لاله از کف میگساری را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مده در جوش گل چون لاله از کف میگساری را که نعل از برق در آتش بود ابر بهاری را ندارد دیده پاک آبرویی پیش او، ورنه به شبنم می دهد گل منصب آیینه داری را قیامت می کند در ترکتاز ملک دل، گویا ز طفل شوخ من دارد فلک دامن سواری را بیابان گردی مجنون ز نقصان جنون باشد که سنگ کودکان باشد محک کامل عیاری را گهر گرد یتیمی را دهد در دیده خود جا به چشم کم مبین زنهار گرد خاکساری را اگر از پرتو خورشید روی دل طمع داری مده چون شبنم از کف دامن شب زنده داری را چه سازد سختی دوران به جان سخت ما صائب؟ ز تیغ کوه پروا نیست کبک کوهساری را صائب تبریزی