صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۴۲۱: ز مهر و ماه سازد سیر، رویت چشم روزن را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ز مهر و ماه سازد سیر، رویت چشم روزن را به یک شبنم کند محتاج، رخسار تو گلشن را ضعیفان را به چشم کم مبین در سرفرازی ها که تیغ تیز بر دارد ز خاک راه سوزن را ز گردیدن سپهر سنگدل را نیست دلگیری که در سرگشتگی باشد گشاد دل فلاخن را نظر را برگ کاهی از پریدن می شود مانع بود بسیار، اندک کلفتی دلهای روشن را ندارد صبح با رخسار آتشناک او نوری ید بیضا چراغ روز باشد نخل ایمن را عیار همت ما پست ماند از پستی گردون نفس در سینه می سوزد چراغ زیر دامن را سخاوت مال را از دیده بدبین نگه دارد به از دلجویی موران سپندی نیست خرمن را گرانجانی ندارد حاصلی در پله گردون به لنگر، سنگ از گردش نیندازد فلاخن را چو قمری، سرو با آن سرکشی گیرد در آغوشش نپیچد هر که صائب از خط تسلیم، گردن را صائب تبریزی