صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۳۹۹: مکن بی بهره یارب از قبول دل بیانم را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مکن بی بهره یارب از قبول دل بیانم را به زهر چشم خوبان آب ده تیغ زبانم را تهیدستی ندارد برگریز نیستی در پی نگه دار از شبیخون بهاران گلستانم را چو طوطی لوح تعلیمم ده از آیینه رخساران مکن چون پسته سبز از خامشی تیغ زبانم را ز خاک آستانت رو به هر جانب که می آرم سر زلف گرهگیر تو می پیچد عنانم را من آن رنگین نوا مرغم که در هر گلشنی باشم ز دست یکدگر گلها ربایند آشیانم را تو با این ناز تا در خلوت آغوش می آیی تپیدن می کند از مغز خالی استخوانم را (ثبات پا کرم کردی، عزیمت هم کرامت کن گران کردی رکابم را، سبک گردان عنانم را) (سبکروحی چو باد صبح در گلشن نمی آید که ریزد در قدم چون برگ گل صائب بیانم را (کذا)) صائب تبریزی