صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۳۹۶: مسوز ای سنگدل از انتظار می کبابم را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مسوز ای سنگدل از انتظار می کبابم را به درد باده کن تعمیر احوال خرابم را ادب پرورده عشقم، نیاید خیرگی از من نسوزد آتش می پرده شرم و حجابم را ازان چون موی آتش دیده یک دم نیست آرامم که آتش طلعتان دارند نبض پیچ و تابم را نمی شد شبنم من خرج دامان گل و نسرین اگر یک ذره در دل مهر می بود آفتابم را به دامان قیامت پاک نتوان کرد خون من همین جا پاک کن ای سنگدل با خود حسابم را همان از شوخ چشمی سر برآرم از گریبانش اگر صدبار دریا بشکند بر هم حبابم را نگردید از جهان بی نمک، شوری مرا حاصل مگر شور قیامت خوش نمک سازد کبابم را گوارا می شود چون می به کامم تلخی غربت گر آن گل پیرهن بر پیرهن پاشد گلابم را مگر برگ خزان دیده است اوراق حواس من؟ که بی شیرازه می سازد دم سردی کتابم را چو ماه نو سر از پای تواضع بر نمی دارم اگر با آن بزرگی آسمان گیرد رکابم را مرا از نامه و پیغام صائب دل نیاساید به حرف و صوت نتوان داد تسکین اضطرابم را صائب تبریزی