صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۳۱۸: فقیری پیشه کن، از اغنیا حاجت مخواه اینجا
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
فقیری پیشه کن، از اغنیا حاجت مخواه اینجا که از درویش، همت می کند دریوزه شاه اینجا برآ زین خاکدان گر گوشه آسودگی خواهی که چون صحرای محشر نیست امید پناه اینجا ز پستی می توان دریافت معراج بلندی را سرافراز از شکستن می شود طرف کلاه اینجا به دیوان قیامت چون شود حاضر گرانجانی که نتواند قدم برداشت از بار گناه اینجا؟ به خون انداختم از حرص نان خود، ندانستم کز اکسیر قناعت مشک می گردد گیاه اینجا ز راه جذبه توفیق، سالک می شود واصل به بال کهربا پرواز گیرد برگ کاه اینجا گزیر از سرمه نبود دیده آهو نگاهان را مکن گر اهل دیدی، شکوه از بخت سیاه اینجا درین عبرت سرا مگشا نظر زنهار بی عبرت که می گردد ز گوهر قیمتی تار نگاه اینجا جهان چون کاروان ریگ دارد نعل در آتش مکن چون غافلان ریگ روان را تکیه گاه اینجا سر از یک جیب با خورشید بیرون آوری صائب ز صدق دل برآری گر نفس چون صبحگاه اینجا صائب تبریزی