صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۲۹۷: می کشد هر لحظه بزم تازه ای بر روی ما
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
می کشد هر لحظه بزم تازه ای بر روی ما داغ دارد جام جم را کاسه زانوی ما سایه زخم دورباش از وحشت ما می خورد جوهر شمشیر داند سبزه را آهوی ما می پرد شم حباب ما همان از تشنگی گر چه پیوسته است با دریای رحمت، جوی ما می توان بر خاک خون آلود ما کردن نماز آب شمشیر شهادت داده شست و شوی ما گر چه در مصر فراموشی مقید مانده ایم می رسد چون جامه یوسف به کنعان بوی ما آن که از پهلوی چرب ما چراغش نور یافت می کند پهلو تهی امروز از پهلوی ما غنچه دلگیر ما را برگ شکرخند نیست ای نسیم عافیت، شبگیر کن از کوی ما تازه دارد چهره خود را به آب تیغ کوه داغ دارد باغبان را لاله خودروی ما بلبل ما از گرفتاری ندارد شکوه ای خنده گل می کند چاک قفس بر روی ما ناله جغدست در گوشش نوای عندلیب هر که صائب آشنا گردد به گفت و گوی ما صائب تبریزی