صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۲۸۵: گر چه از عقل گران لنگر فلاطونیم ما
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گر چه از عقل گران لنگر فلاطونیم ما کار با اطفال چون افتاد مجنونیم ما سرو آزادیم، ما را حاجت پیوند نیست هر که از ما بگذرد چون آب، ممنونیم ما نارسایی باده ما را ز دوران مانع است گر حصاری در خم تن چون فلاطونیم ما چشمه کوثر نمی سازد دل ما را خنک تشنه بوسی از آن لبهای میگونیم ما از حجاب عشق نتوانیم بالا کرد سر در تماشاگاه لیلی بید مجنونیم ما شکوه ما نعل وارونی است از بیداد چرخ ورنه از غمخانه افلاک بیرونیم ما در وجود خاکسار ما به چشم کم مبین کز سویدا نقطه پرگار گردونیم ما چون صدف گر آبرو را با گهر سودا کنیم پیش طبع بی نیاز خویش مغبونیم ما روح ما از پیکر خاکی است دایم در عذاب در ضمیر خاک زندانی چو قارونیم ما از دم تیغ است پشت تیغ بی آزارتر هر که می گرداند از ما روی، ممنونیم ما باعث سرسبزی باغیم در فصل خزان در ریاض آفرینش سرو موزونیم ما صائب تبریزی