صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۲۷۸: خار در پیراهن فرزانه می ریزیم ما
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
خار در پیراهن فرزانه می ریزیم ما گل به دامن بر سر دیوانه می ریزیم ما قطره گوهر می شود در دامن بحر کرم آبروی خویش در میخانه می ریزیم ما در خطرگاه جهان فکر اقامت می کنیم در گذار سیل، رنگ خانه می ریزیم ما در دل ما شکوه خونین نمی گردد گره هر چه در شیشه است، در پیمانه می ریزیم ما در بساط ما چو ابر نوبهاران بخل نیست هر چه می آید به کف، رندانه می ریزیم ما انتظار قتل نامردی است در آیین عشق خون خود چون کوهکن مردانه می ریزیم ما درد خود را می کنیم اظهار پیش عاقلان در زمین شور دایم دانه می ریزیم ما هر چه نتوانیم با خود برد ازین عبرت سرا هست تا فرصت، برون از خانه می ریزیم ما بس که سختی دیده ایم از زندگانی چون شرار خرده جان را سبکروحانه می ریزیم ما تلخکام از نخل بارآور گذشتن مشکل است سنگ چون اطفال بر دیوانه می ریزیم ما خوشه امید ما خواهد به گردون سر کشید در زمین خاکساری دانه می ریزیم ما همت ما را نظر بر کاسه دریوزه نیست بحر جای قطره در پیمانه می ریزیم ما در حریم زلف اگر نگشاید از ما هیچ کار آبی از مژگان به دست شانه می ریزیم ما می شود معشوق عاشق چون کند قالب تهی شمع از خاکستر پروانه می ریزیم ما ریزش ما را نظر صائب به استحقاق نیست پیش هر مرغی که باشد دانه می ریزیم ما صائب تبریزی