صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۲۶۰: مهر خاموشی که گیرد از دهان زخم ما
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مهر خاموشی که گیرد از دهان زخم ما؟ غیر پیکانش که می داند زبان زخم ما؟ دست و تیغی کو، که تا دامان دریای عدم نگسلد چون موج از هم کاروان زخم ما ای که از لعل لبت شور قیامت گرده ای است رحمتی کن بر لب عاجز بیان زخم ما خون به صد رنگینی اظهار شکایت می کند نیست در ظاهر زبان گر در دهان زخم ما از دل مجروح ما خون گرد کلفت می برد تیغ سیراب است آب گلستان زخم ما گرد الماس و نمک، پر در پر هم بافته است راه مرهم نیست در دارالامان زخم ما جوهر شمشیر را چون موی آتش دیده کرد الحذر از شکوه آتش زبان زخم ما می کند هر قطره خون، طوفان دیگر زیر پوست اختر ثابت ندارد آسمان زخم ما هر غباری کز نمکدان تو می گیرد هوا هم ز گرد راه می پرسد نشان زخم ما بر دهان صبح، اختر بخیه نتوانست زد چون برآید بخیه از حفظ دهان زخم ما؟ خودنمایی شیوه ما نیست چون نادیدگان هیچ کس صائب نمی داند نشان زخم ما صائب تبریزی