صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۲۵۸: قرعه و تسبیح را محرم نداند حال ما
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
قرعه و تسبیح را محرم نداند حال ما هست بر سی پاره دل ها مدار فال ما پشت ما بر خاکساری، روی ما در بی کسی وای بر آن کس که افتاده است در دنبال ما گردبادی را که می بینی درین دامان دشت روح مجنون است می آید به استقبال ما ما ز خاطر آرزوی آب حیوان شسته ایم زنگ ظلمت نیست بر آیینه اقبال ما هرگز از صید مگس هم دام خود رنگین ندید کم ز تار عنکبوتان رشته آمال ما ساده لوحانی که در معموره می جویند گنج غافلند از سایه جغد همایون فال ما جبهه ای داریم از آیینه دل صاف تر می توان از یک نظر دریافتن احوال ما ما گشاد کار خود در ساده لوحی دیده ایم نقش کار چنگل شاهین کند با بال ما هر لباسی را که چشمی نیست در پی، خوشترست تلخ دارد خواب مخمل را قبای شال ما گوش این سنگین دلان را پرده انصاف نیست ورنه کم از حال مردم نیست قیل و قال ما هر حبابی در لباس کعبه گردد جلوه گر بحر رحمت گر بشوید نامه اعمال ما ما که از آه ندامت خرمن خود سوختیم نیست صائب هیچ غم گر بشکند غربال ما صائب تبریزی