صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۲۴۹: می نماید پایکوبان دار را منصور ما
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
می نماید پایکوبان دار را منصور ما تاک را آتش عنان سازد می پر زور را هر سبکدستی نیارد نغمه از ما واکشید ناخن شیرست مضراب رگ طنبور ما کی حصاری می تواند ساخت طوفان را تنور؟ نیست ممکن خم برآید با می پر زور ما زخم ما را هر شکرخندی نمی آرد به شور بر نمکدان قیامت می زند ناسور ما گردن بیهوده ای از دور مینا می کشد گوش ماهی می شمارد بحر را مخمور ما! گر چه پیریم، از جوانان جهان خوشدلتریم خنده ها بر صبح دارد موی چون کافور ما عقل ناقص پرده ساز و نغمه ما پرده سوز دست کوته دار ای ماه از شب دیجور ما کوه را از کبک می سازد سبکرفتارتر چون به صحرا رو نهد دیوانه پر شور ما دل چو روشن شد، چراغ عاریت در کار نیست صافی شهدست شمع خانه زنبور ما خاکساری پیش ما از ملک چین بالاترست آب از ظرف سفالین می خورد فغفور ما سخت جانی هاست دامنگیر، ورنه هر شرار جلوه برق تجلی می کند در طور ما رتبه افکار ما صائب بلند افتاده است کی رسد هر کوته اندیشی به فکر دور ما؟ صائب تبریزی