صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۲۴۵: صبح بر خورشید می لرزد ز آه سرد ما
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
صبح بر خورشید می لرزد ز آه سرد ما کوه می دزدد کمر در زیر بار درد ما از رگ خامی نباشد میوه ما ریشه دار پختگی پیداست چون آتش ز رنگ زرد ما فتح ما آزاد مردان در شکست خود بود گو دل از ما جمع دارد دشمن نامرد ما می شود مژگان آتشبار، هر خاری که هست بر گلستان بگذرد گر آه غم پرورد ما بازی ما گر چه اول خام می آید به چشم در عقب دارد تماشاهای رنگین، نرد ما دامن صحرا ز اشک آهوان شد لاله زار روی در حی کرد تا مجنون صحراگرد ما ناز پرورد خرام قامت رعنای اوست برنمی خیزد به تعظیم قیامت، گرد ما این جواب آن غزل صائب که طالب گفته است بعد ازین از خاک، معشوقانه خیزد گرد ما صائب تبریزی