صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۲۱۶: چون دهد پیغام تسکین بی قرار بوسه را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چون دهد پیغام تسکین بی قرار بوسه را؟ حرف وصوت از دل برد کی خارخار بوسه را آنچنان کز سر خمار می به می بیرون رود نیست غیر از بوسه درمانی خمار بوسه را چون برافروزد ز صهبا آن عقیق آبدار نعل در آتش گذارد میگسار بوسه را گفتم از خط شوق آن لبهای میگون کم شود خط یکی صد ساخت در دل خارخار بوسه را افکند بیم تمامی در شمار من غلط گر دو صد نوبت ز سر گیرم شمار بوسه را! تلخ را امید شیرینی گوارا می کند نیست از دشنام غم امیدوار بوسه را تشنه ای را از مروت آب بر آتش نزد سبزه خط چون نپوشد چشمه سار بوسه را؟ از سیه مستی کند گم خویش را، هر کس چشید زان لب نوخط شراب پشت دار بوسه را من که بودم با لب لعلش ز خط گستاخ تر چون کنم بر خود گوارا انتظار بوسه را؟ رحم کن با تلخکامان رحم، تا نگرفته است پرده زنبوری خط رهگذار بوسه را ریخته است از بس که نقد جان به روی یکدگر نیست قدر خاک در کویش نثار بوسه را گر دهی صد جان شیرین در بهای بوسه ای در عقب نبود پشیمانی قمار بوسه را آن که در آیینه دارد بوسه را از خود دریغ کی به عاشق واگذارد اختیار بوسه را؟ گشت صائب در مذاقم تلخ آب زندگی تا چشیدم من شراب خوشگوار بوسه را صائب تبریزی