صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۲۱۴: می کنم از سینه بیرون این دل غمخواره را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
می کنم از سینه بیرون این دل غمخواره را چند بتوان در گریبان داشت آتشپاره را؟ خون به جای آب از سرچشمه ها گردد روان کوه بردارد اگر درد من بیچاره را عالم افسرده را مشاطه ای چون عشق نیست صحبت فرهاد آدم کرد سنگ خاره را می کشد دامن به خون بی گناهان جلوه اش نیست پروای سلیمان آن پری رخساره را آسمان آسوده است از بی قراری های ما گریه طفلان نمی سوزد دل گهواره را دشمنان خویش را بی عشق دیدن مشکل است می کنم قسمت به بی دردان، دل صد پاره را می کند امروز صائب موم نی در ناخنم من که ناخن گیر می کردم به آهی، خاره را صائب تبریزی