صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۲۰۸: کرد بی تابی فزون زنگ دل غم دیده را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
کرد بی تابی فزون زنگ دل غم دیده را پایکوبی آب شد این سبزه خوابیده را می شود ظاهر عیار فقر بعد از سلطنت توتیای چشم باشد خاک، طوفان دیده را تن به هر تشریف ناقص کی دهد نفس شریف؟ کعبه هیهات است پوشد جامه پوشیده را همت عالی شود نازل ز پیوند خسیس برگ کاهی مانع از پرواز گردد دیده را منع ما از سیر گلزار ای چمن پیرا مکن ور نه برمی چیند آهی این بساط چیده را قدر یاقوت لب او را که می داند که چیست؟ جوهری قیمت نداند جوهر نادیده را گرمخونی می کند بیگانگان را آشنا موج می شیرازه گردد صحبت پاشیده را صیقل دل های بی غم گر چه باشد ماه عید تازه می سازد به ناخن داغ ماتم دیده را رتبه کامل عیاران بیش گردد از محک نیست پروایی ز میزان مردم سنجیده را خود حسابان صائب از دیوان محشر فارغند از حساب اندیشه ای نبود قیامت دیده را صائب تبریزی