صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۲۰۵: می کنم از سینه بیرون این دل افسرده را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
می کنم از سینه بیرون این دل افسرده را بشنوم تا چند بوی این چراغ مرده را؟ شب چو خون مرده و سنگ مزارش خواب توست زنده گردان از عبادت این زمین مرده را ای گل بی درد، پر زر کن دهان بلبلان در گره چون غنچه خواهی بست چند این خرده را؟ زنگ هیهات است از پیکان زداید خون گرم باده چون آرد به حال خود دل افسرده را؟ از ترشرویان شود ماتم سرا دارالسرور ره مده رضوان به جنت زاهد دلمرده را باعث آرامش دل گشت صائب خط یار توتیای چشم باشد خاک، طوفان برده را صائب تبریزی