صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۲۰۱: نیست یک جو غم ز بی برگی دل آزاده را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نیست یک جو غم ز بی برگی دل آزاده را تخم خال عیب باشد این زمین ساده را عشرت روی زمین در خاکساری بسته است بیم افتادن نمی باشد ز پا افتاده را بر سر گفتار، دل را خامشی می آورد جوش مستی در خم سربسته باشد باده را هر که پامال حوادث شد به منزل می رسد از رسیدن پیچ و خم مانع نگردد جاده را از نظر افتادن اغیار، عین رحمت است شکوه بی موقع بود عضو به جا افتاده را می کند قرب خسیسان پاک گوهر را خسیس می پرد بهر پر کاهی نظر بیجاده را چون کف بی مغز باشد پیش دریا دل، سبک زاهد اندازد به روی آب اگر سجاده را نیست صائب قسمت منعم به جز حسرت ز مال اشتها در غیب باشد نعمت آماده را صائب تبریزی