صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۱۸۷: در دل هر قطره آماده است دریایی مرا
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
در دل هر قطره آماده است دریایی مرا هست در هر دانه ای دام تماشایی مرا عشرت ملک سلیمان می کنم در چشم مور هر کف خاکی بود دامان صحرایی مرا نیست با گفتار لب، کیفیت گفتار چشم خوشترست از لعل گویا، چشم گویایی مرا گر چه چون اشک یتیمان بی قرار افتاده ام چشم قربانی کند مژگان گیرایی مرا سر خط مشق جنونم نارسایی می کند نیست در مد نظر چون سرو بالایی مرا با دل بی آرزو بر دل گرانم یار را آه اگر می بود در خاطر تمنایی مرا با دل بی آرزو بر دل گرانم یار را آه اگر می بود در خاطر تمنایی مرا بر دهان طوطیان مهر خموشی می زدم در نظر می بود اگر آیینه سیمایی مرا دردمندی درد را بسیار درمان کرده است گو نباشد بر سر بالین مسیحایی مرا برنمی دارد ترازوی قیامت سنگ کم ورنه از سنگ ملامت نیست پروایی مرا می شد از جولان من انگشت حیرت گردباد در خور سودا اگر می بود صحرایی مرا غیرت من صائب از همکار باشد بی نیاز ذوق کار خویش باشد کارفرمایی مرا صائب تبریزی