صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۱۶۴: چشم بر خورشید تابان نیست ویران مرا
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چشم بر خورشید تابان نیست ویران مرا کرم شب تابی برافروزد شبستان مرا در زمین پاک من ریگ روان حرص نیست تازه می سازد رگ تاکی گلستان مرا حیرت دیدار، قفل خانه چشم من است نیست امید گشایش چشم حیران مرا زیر بار منت ابر بهاران نیستم زهره شیران دهد آب نیستان مرا در محیط عشق دارم چون صدف صد خانه خواه سر فرو ناید به صحرا ابر نیسان مرا از فروغ شمع ایمن سنگ اطلس پوش شد داغ نومیدی نخواهد سوختن جان مرا می رود صد جا دل از آشفتگی، زلفی کجاست تا کند شیرازه اوراق پریشان مرا؟ بارها دامن ز چنگ برق بیرون کرده ام خار نتواند گرفتن طرف دامان مرا تاک اگر دست حمایت برنیارد ز آستین کیست کز دست فلک گیرد گریبان مرا؟ تا قیامت صائب از دریوزه گردد بی نیاز ابر اگر در خواب بیند چشم گریان مرا صائب تبریزی