صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۱۵۴: بی زبانی پرده داری می کند راز مرا
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بی زبانی پرده داری می کند راز مرا می دهد خاموشی من سرمه غماز مرا گر برون آید، به خون خود گواهی می دهد ناله تا در دل نگردد خون، هم آواز مرا از نوازش منت روی زمین دارد به من چرخ سنگین دل زند گر بر زمین ساز مرا گوش گل بی پرده از گلبانگ من گشت و هنوز باغبان سنگدل نشنیده آواز مرا کی به ساحل می گذارد موجه خود را محیط؟ از شکستن نیست پروا بال پرواز مرا سیل از ویرانه من شرمساری می برد نیست جز افسوس در کف خانه پرداز مرا از شبیخون نسیم صبح ایمن می شود شمع اگر فانوس سازد پرده راز مرا از دو عالم دوخت چشمم دوربینی های عشق تا کجا خواهد گشودن چشم شهباز مرا عقل اگر صائب نسازد با دل من گو مساز عشق با آن بی نیازی می کشد ناز مرا صائب تبریزی