صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۱۴۳: بشکفد پروانه چون در انجمن بیند مرا
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بشکفد پروانه چون در انجمن بیند مرا خیزد از بلبل فغان چون در چمن بیند مرا مصرع برجسته آهم چنین کاستاده ام آب گردد شمع اگر در انجمن بیند مرا چرخ عاجز کش که چون شمع آتشم در جان زده است چشم دارم بر مزار خویشتن بیند مرا! منت شمع تجلی می نهد بر بخت من کرم شب تابی فلک چون در لگن بیند مرا زان نمی بندم لب خواهش که این چرخ خسیس روزیم را می برد گر بی دهن بیند مرا سرمه خاموشیی خواهم که گوش پرده در چون لب پیمانه بیزار از سخن بیند مرا همچو گرگ از یکدگر چشم حسودش می درد گر ز نقش بوریا در پیرهن بیند مرا ناخن من آبروی تیشه فرهاد ریخت آه اگر شیرین به چشم کوهکن بیند مرا تا عقیق از سادگی سنجید خود را با لبش جوش غیرت تشنه خون یمن بیند مرا گر چنین صائب غریبان را نوازش می کند چشم بگشاید چو غربت، در وطن بیند مرا صائب تبریزی