صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۱۰۳: نیست از زخم زبان غم عاشق بی باک را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نیست از زخم زبان غم عاشق بی باک را سیل می روبد ز راه خود خس و خاشاک را پیش خورشید قیامت ابر نتواند گرفت زلف چون پنهان کند آن روی آتشناک را؟ بخیه انجم بر دهان صبح نتوانست زد پرده پوشی چون کنم من سینه صد چاک را؟ گر چه سروست از درختان در سرافرازی علم دست دیگر هست در بالادویها تاک را صحبت ناسازگاران خار پیراهن بود می کنم از سینه بیرون این دل غمناک را هر سری کز چار دیوار بدن دلگیر شد روزن جنت شمارد حلقه فتراک را گریه کردن پیش بی دردان ندارد حاصلی چند ریزی در زمین شور تخم پاک را تیغ را جوهر به خون خلق سازد تشنه تر خط به رحم آرد کجا آن غمزه بی باک را کار روغن می کند با آتش یاقوت آب از خموشی نیست پروا شعله ادراک را از بلندی آسمان را مانع گردش شود گر زمین بیرون دهد آسودگان خاک را هیزم دوزخ کند صائب کلید خلد را هر سبک مغزی که بر سر می زند مسواک را صائب تبریزی