صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۸۳: غوطه دادم در دل الماس داغ خویش را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
غوطه دادم در دل الماس داغ خویش را روشن از آب گهر کردم چراغ خویش را شد چو داغ لاله خاکستر نفس در سینه ام تا ز خون چون لاله پر کردم ایاغ خویش را چون شوم با خار و خس محشور در یک پیرهن؟ من که می دزدم ز بوی گل دماغ خویش را بی خودی را گردش چشم تو عالمگیر ساخت از که گیرم، حیرتی دارم، سراغ خویش را می شود شور قیامت مرهم کافوریم من که پروردم به چشم شور، داغ خویش را عشرت ده روزه گل قابل تقسیم نیست وقف بلبل می کنم دربسته، باغ خویش را بیش ازین صائب نمی آید ز من اخفای عشق چند دارم در ته دامن چراغ خویش را؟ صائب تبریزی