صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۵۹: داد سیل گریه من غوطه در گل بحر را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
داد سیل گریه من غوطه در گل بحر را گوهر از گرد یتیمی کرد ساحل بحر را همت سرشار از بی سایلی خون می خورد کز گهر باشد هزاران عقده در دل بحر را عشق دریا دل نمی اندیشد از زخم زبان کی خلد در دل خس و خاشاک ساحل بحر را در غریبی کی فتند از جستجو روشندلان؟ در سفر کردن به جز خود نیست منزل بحر را قاصدان از ابر گوهربار دارد هر طرف کی کند دوری ز خاک خشک غافل بحر را هر کجا دفتر گشاید دیده پر شور من از نظرها افکند چون فرد باطل بحر را کی شود زنجیر صائب مانع شور جنون؟ موج نتواند کشیدن در سلاسل بحر را صائب تبریزی