صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۴۵: ره مده در خط مشکین، شانه شمشاد را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ره مده در خط مشکین، شانه شمشاد را نیست حاجت حک و اصلاحی خط استاد را نیست ممکن یک نظر خود را تواند سیر دید گر کند آیینه شیرین تیشه فرهاد را طوق منت، گردن فرمانبران را لایق است ترک احسان است احسان مردم آزاد را شاد باشید ای نوآموزان که روی سخت من توبه داد از سخت رویی سیلی استاد را زخمیان تیغ او بر یکدگر دارند رشک گر چه خط یکدست باشد خامه فولاد را چون گره تر شد، به آسانی گشودن مشکل است باده هیهات است بگشاید دل ناشاد را ساعت سنگین نگیرد پیش سیل حادثات از سبک مغزی چه محکم می کنی بنیاد را؟ پایداری نیست در آب و گل بنیاد ظلم می کند ویران نسیمی خانه صیاد را یک ره ای آتش به فریاد سپند من برس در گره تا چند بندم ناله و فریاد را امتحان کردن سپهر آهنین دل را بس است چند بر دندان زنی این بیضه فولاد را عقل در اصلاح ما بیهوده کوشش می کند نیست پروای پدر، مجنون مادرزاد را می کند خاک بیابان عدم را توتیا هر که صائب دیده باشد عالم ایجاد را صائب تبریزی