صامت بروجردی
کتاب المراثی و المصائب
شمارهٔ ۲ - زبان حال علیاجناب صدیقه صغری
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
زینب چو دید بر سر نی راس شاه را بر نه فلک نمود روان پیک آه را از خاک و خون به نوک سنان دید منخسف آن رخ که کرده بود خجل مهر و ماه را گفتا به ناله ای که نمودی به عهد مهد روشن زیری خویشتن عرش اله را جای تو بود بر سر دوش نبی چرا کری سر سنان سنان جایگاه را شرط وفا نبود که تنها گذاشتی در دست اهل ظلم من بی پناه را آن ظلم ها که کرد پشیمان نمی کند ابن زیاد سنگدل دین تباه را سجاد غل به گردن و مسرور ابن سعد بین تا کجا رسانده فلک اشتباه را چون بر سر تو دسترسم نیست می کنم از بهر چاره بر سر خود خاک راه را آن یک به کعب نی زندم دیگری به سنک آخر گناه چیست من بی گناه را از بعد خویش بی کسی من نظاره کن یک تن چسان شکم ستم یک سپاه را بر باد داده خرمن صبرم جفای شمر آری چسان تحمل کوهست کاه را نه طاقتی که بر سر نی بنگرم سرت نی صبر کز رخ تو بپوشم نگاه را از گریه گر سفید شود چشم من چه سود نتوان نمود چاره بخت سیاه را محنت ز بس کشیدم و دیدم که برده است از یاد من مقدمه عز و جاه را از من گذشته ای سر پر خون مکن دریغ ز اطفال خویش مرحمت گاهگاه را (صامت) ز بس نموده محن جا به ملک تن ترسم اجل بهم زند این دستگاه را صامت بروجردی