صامت بروجردی
کتاب الروایات و المصائب
شمارهٔ ۲۶ - شهادت حضرت قاسم بن الحسین(ع)
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گفت راوی چون به دشت کربلا شد به میدان قاسم نو کدخدا هر طرف کاورد رو با تیغ تیز بر عدو دادی نشان رستخیز همچو شیری کو رهد از سلسله کرد کاخ کفر را پر زلزله ناگهان عمر بن سعد بد سیر بست از دنیا و از عقبی نظر سوی آن شهزاده بی کس شتافت فرقش از شمشیر تا ابرو شکافت از قفا زد شیبه بر پشتش سنان شد گذار از سینه آن نوجوان نسل ناپاک سعید نا سعید قلب محزون وی آز خنجر درید از غضب انداخت یحیی بن وهب نیزه بر پهلوی آن عالی نسب هر زمان با خویش کردندی خطاب خارجی بچه بود قتلش ثواب آخر آن افسرده دل پر ز خون بر زمین شد از سر زین واژگون کرد با حال حزین آن مستمند صوت «یا عماه ادرکنی» بلند از صدای مستغاث آن وحید شاه مظلومان به بالینش رسید دید قاسم را چو در خون بسملش حمله ور گردید سوی قاتلش از دم شمشر کرد آن با وفا قاتلش را دست از مرفق جدا از برای یاری آن دین تباه جیش کوفی حلقه زد بر دور شاه روی نعش قاسم والاتبار جنگ شد مغلوبه اندر گیر و دار عاقبت گردید زان جنگ و جدال پیکر مجروح قاسم پایمال صبح عمر کوته وی شام شد از جهان آن نوجوان ناکام شد نیست یارای نوشتن خامه را مختصر کن (صامت) این هنگامه را صامت بروجردی