رضیالدین آرتیمانی
رباعی ها
رباعی شماره ۵۱ تا رباعی شماره 60
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تا چند رضی به گیر و دارت دارند گیرم بخزان چو نوبهارت دارند بر خیز رضی سنگ گرانی موقوف کاینده و رفته انتظارت دارند ما را سر و برگ خویش و بیگانه نماند زان افسونهٰا بغیر افسانه نماند دیوانه شدم در غم ویرانهٔ خویش افسوس که ویرانه به دیوانه نماند صد شکر که یادت همه از یادم برد وین هستی موهوم ز بنیادم برد گفتم که دمی گریه کنم آهم سوخت رفتم که دمی آه کشم بادم برد در وادی معرفت نه گیر است و نه دار کانجا همه بر هیچ نهٰادند سوار رفتم که زمعرفت زنم دم، گفتا دریا به دهان سگ مگردان مردار ای آنکه ز عشق تو مرا نیست قرار زین بیش بدست غصه خاطر مسپار بر هر بد و نیک پرتو انداز چو مهر بر ناخوش و خوش گذر تو چون باد بهار تا کی ز جفای چرخ باشم من زار جان خسته و دل شکسته خاطر افکار چشمم بیدار بعکس بختم ایکاش بختم بودی بجای چشمم بیدار فریاد که سبحه در کفم شد زنار افسوس که یار عاقبت شد اغیار گفتم که بهیچ کار هرگز نایم چیزی نبودکه او نباشد در کار چون سیل که آخر بنشیند ز خروش در مجلس اهل حال گشتیم خموش گفتم بگوش آنچه نبینند به چشم دیدیم بچشم آنچه نبینند به گوش گشتیم همه روی زمین را بچراغ مثل فرح آباد ندادند سراغ داغ از فرح آباد چنانست جنان ز اشرف فرح آباد چنان باشد داغ میزند مرغ دلم پر به هوای اشرف چونکه فردوس نباشد به صفای اشرف گویند بهشت، لیک تا دید صفاش از شرم فکند سر بپای اشرف رضیالدین آرتیمانی