رضیالدین آرتیمانی
رباعی ها
رباعی شماره 11 تا رباعی شماره 20
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
از کوتهی، ار عمر درازت هوس است جاوید اگر شوی همان یک نفس است خر تیرهٔ ای الاغ تا کی شرمی درماندهٔ ای مزبله تا چند بس است بی عشق مباش اگر چه محض سخن است بی درد مزی اگر چه درد بدن است در قید فنا مباش کازادی تو از نیستی و نیست، مجرد شدن است آن رند که در عالم دل آگاه است از دامن او دست فلک کوتاه است ای آنکه به دل تو را غم جانکاه است از ما تا تو هزار فرسخ راه است با درویشان کبر خود اندیش بد است با خویش بدست آنکه به درویش بد است از بسکه بدم بخویش، از خوبی خویش با من خوب است آنکه بدرویش بد است یک حرف مگو اگر هزارت سخن است از خود مشنو اگر چه در عدن است بگذر ز دو کون وهیچ در هیچ مپیچ، بر خویش مپیچ اگر چه بار کفن است ای دل شادی به سوز ماتم این است بیگانه عٰالم غمی، غم این است دوزخ به مکافات تو درمانده و تو جنت طلبی برو جهنم این است ما را غم دی و محنت فردا نیست آن را چه خوریم غم که پا بر جا نیست یکدم فرصت به هر دو عالم ندهیم کم فرصتی ار کند فلک با ما نیست ای آن تو را بسی غم تنباکوست خوش باش که هر خار و خسی تنباکوست اوقات تمام تیره و تلخ گذشت گویا همه عمرت، نفسی تنباکوست در عشق اگر جان بدهی، جان آنست ای بی سر و سامان، سر و سامان آنست گر در ره او دل تو دارد دردی آن درد نگهدار که درمان آنست آنکو به زبان خلق جز عیب نداشت او هیچ خبر ز عالم غیب نداشت من زندهٔ عقل را فشردم صد بار چیزی به جز آن واهمه در جیب نداشت رضیالدین آرتیمانی