عبدالقادر گیلانی
غزلیات
شمارهٔ ۲۵ - خاکستری
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
کسی کو یار خود دارد چرا بر دیگری بندد حرامش باد عشق آنکس که هم بر دیگری بیند از این آتش که من دارم زشوق او عجب نبود که آن مه چون به بالین آیدم خاکستری بیند همه عالم زتاب مهر سوزنده شده عمری که مهر از رشک این سوزد که از خود بهتری بیند اگر عاشق زدل نالد زگریه نیست پروایش اگر بر جای هر مو برتن خود نشتری بیند نکرد آن نامسلمان هیچ رحمی و می دانم که بر من سوزدش دل گرسوی من کافری بیند خوش آن ساعت که در کوی بتان محیی رود سرخوش به دستی شیشه در دستی پر از می ساغری بیند عبدالقادر گیلانی