شیخ بهایی
نان و پنیر
بخش ۱۱ - باقی سخن در توحید
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
می برد تا به خدمت ذوالمن کش کشانش، دوشاخه در گردن دو نهال است رسته از یک بیخ میوه شان نفس و طبع را توبیخ کرسی «لا» مثلثی است صغیر اندر او مضمحل، جهان کبیر هرکه رو از وجود محدث تافت ره به کنجی از آن مثلث یافت عقل داند، ز تنگی هر کنج که در او نیست ما و من را گنج «بوحنیفه» چه در معنی سفت نوعی از باده را مثلث گفت هست بر رای او به شرح هدی آن مثلث، مباح و پاک ولی این مثلث، به کیش اهل فلاح واجب و مفترض بود نه مباح زان مثلث، هر آنکه زد جامی شد ز مستی، زبون هر خامی زین مثلث، هرآنکه یک جرعه خورد، بختش به نام زد قرعه جرعهٔ راحتش، به جام افتاد قرعهٔ دولتش، به نام افتاد شیخ بهایی