شهریار
گزیده غزلیات
غزل شمارهٔ ۵۹ - جلوه جانانه
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
شمعی فروخت چهره که پروانه تو بود عقلی درید پرده که دیوانه تو بود خم فلک که چون مه و مهرش پیاله هاست خود جرعه نوش گردش پیمانه تو بود پیرخرد که منع جوانان کند ز می تابود خود سبو کش میخانه تو بود خوان نعیم و خرمن انبوه نه سپهر ته سفره خوار ریزش انبانه تو بود تا چشم جان ز غیر تو بستیم پای دل هر جا گذشت جلوه جانانه تو بود دوشم که راه خواب زد افسون چشم تو مرغان باغ را به لب افسانه تو بود هدهد گرفت رشته صحبت به دلکشی بازش سخن ز زلف تو و شانه تو بود برخاست مرغ همتم از تنگنای خاک کورا هوای دام تو و دانه تو بود بیگانه شد بغیر تو هر آشنای راز هر چند آشنا همه بیگانه تو بود همسایه گفت کز سر شب دوش شهریار تا بانک صبح ناله مستانه تو بود شهریار