شاه نعمت الله
غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۴۷۱: روز و شب جانی به غصه می کنی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
در هوای دنیای دون دنی روز و شب جانی به غصه می کنی بی خبر از یوسف مصری چرا در خیال مژده پیراهنی ریسمان حرص دنیائی مدام گرد خود چون عنکبوتی می تنی گر تموز خان میری عاقبت موم گردی فی المثل گر آهنی خوش نشینی بر سر تاج شهان گر به خاک راه خود را افکنی حی قیومی و فارغ از هلاک در خرابات فنا گر ساکنی هر که را بگذار و جام می بنوش نعمت الله جو اگر یار منی شاه نعمت الله