شاه نعمت الله
غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۴۶۲: دمی از خود بیاسائی سر آبی چنان بینی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بیا بر چشم ما بنشین که خوش آب روان بینی دمی از خود بیاسائی سر آبی چنان بینی در آ در گوشهٔ دیده کناری گیر از مردم که بر دست و کنار آنجا کنارش در میان بینی خیال عارضش جوئی در آب چشم ما می جو که نور دیدهٔ مردم درین آب روان بینی به بحر ما خوشی چون ما در آ با ما دمی بنشین که ما را عین ما هم چون محیطی بی کران بینی نشان و نام خود بگذار بی نام و نشان می رو چو بی نام و نشان گشتی به نام او نشان بینی حریف بزم رندان شو که عمر جاودان یابی به میخانه در آ با ما که میر عاشقان بینی ز سید جام می بستان و جام و می به هم می بین بیابی لذتی چون ما اگر این بینی آن بینی شاه نعمت الله