شاه نعمت الله
غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۴۴۰: ره ندادم شد ز پیشم رو سیاه
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
حزنی آمد به نزدم صبحگاه ره ندادم شد ز پیشم رو سیاه در طریق عاشقی مردانه باش تا رسی در بارگاه پادشاه رهزنان در راه بسیارند لیک رهبری جو تا نگردد دین تباه سالک رهدار می دانی که کیست آن که راه خویشتن دارد نگاه راه تجرید است اگر ره می روی بگذر از اسباب ملک و مال و جاه در طریق حق گناه تو توئی بگذر از خود گر نمی خواهی گناه بزم سید جوی و کوی می فروش روید از این خانهٔ بی راه آه شاه نعمت الله