شاه نعمت الله
غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۴۳۱: همه از عین یکی باز بجوئیم همه
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
جز یکی نیست بیائید که گوئیم همه همه از عین یکی باز بجوئیم همه ای که گوئی که چنان گفت و چنین می گوید وقت آن است که در آب بشوئیم همه ما همه آب حیاتیم و همه بحر محیط گرچه مانند حبابیم بر اوئیم همه بوی آن زلف ز هر تارهٔ مو می شنویم لاجرم زلف بتان جمله ببوئیم همه عقل دیوانه شود چون شنود قصهٔ عشق دور نبود که بگوئیم که دوئیم همه آبروی همهٔ قطره چو ما می بینیم شاید ار ما همهٔ قطره بپوئیم همه نعمت الله چو یکی باشد آن یک همه اوست آن یکی را سزد ار زان که بگوئیم همه شاه نعمت الله