شاه نعمت الله
غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۴۰۹: توئی که مثل جمال تو دیده نادیده
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
توئی که راحت جانی و دیده را دیده توئی که مثل جمال تو دیده نادیده فروگرفت خیالت سواد مردم چشم چنانکه نیست تمیز از خیال تا دیده مرا دلیست چو آئینه روشن و صافی نگاه کرده در آئینه و تو را دیده ندیده دیدهٔ من در جهان به جز زویت خوش است این نظر دیدهٔ خدا دیده اگر چه موج محیطیم و عین دریائیم به غیر ماست که ما را ز ما جدا دیده به سوی مردم دیده نظر کن و بنگر که نور دیدهٔ خود را به چشم ما دیده هزار چشمه ز چشمم روان شود هر سو از آنکه دیده به عین تو چشمها دیده کسی که دیدهٔ بیگانه بین فرو بندد هر آینه بودش دیدهٔ آشنا دیده منم که عارف و معروف نعمت اللهم ز لا اله گذشته بلای لا دیده شاه نعمت الله