شاه نعمت الله
غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۳۷۲: دُرد و دردش هست درد آشام کو
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
می فراوان است اینجا جام کو دُرد و دردش هست درد آشام کو ای که می گوئی دمی آرام گیر با چنین دردی مرا آرام کو گر نشان و نام می جوئی مجو در عدم ما را نشان و نام کو زلف و خالش مرغ دلها صید کرد خوبتر زان دانه و آن دام کو جام می در دور می گردد مدام عشق را آغاز یا انجام کو شمس تبریزی ز مصر آمد برون آفتابی آن چنان در شام کو نعمت الله مست و جام می به دست همچو او رندی درین ایام کو شاه نعمت الله