شاه نعمت الله
غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۳۴۹: چشم بگشا و ببین انوار او
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گوش کن تا بشنوی اسرار او چشم بگشا و ببین انوار او روشن است از نور رویش چشم ما لاجرم بیند به او دیدار او هر زمان او را بود کاری دگر کار خود بگذار و بنگر کار او ما خراباتی و رند و عاشقیم اوفتاده بر در خمار او غیر او در آتش غیرت بسوخت کی بود با یار غار اغیار او صورت و معنی به همدیگر نگر هم موثر بین و هم آثار او نعمت الله بر سر دار فنا خوش برآید تا بود سردار او شاه نعمت الله