شاه نعمت الله
غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۲۹۶: دُردی به ذوق می نوش درد دلت دوا کن
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ما آشنای خویشیم بیگانگی رها کن دُردی به ذوق می نوش درد دلت دوا کن در بحر ما قدم نه با ما دمی برآور آب حیات ما نوش میلی به سوی ما کن خواهی که پادشاهی یابی چو بندگانش بر درگه کریمان در یوزه چون گدا کن داری هوا که گردی سردار بر در او در پای دار سر نه هم ترک دو سرا کن هر مظهری که بینی جام جهان نمائیست مظهر در او هویداست نظّارهٔ خدا کن جام شراب می نوش شادی روی رندان مستانه این چنین کار بی روی و بی ریا کن با سید خرابات رندانه عهد بستی مشکن تو عهد خود را آن عهد را وفا کن شاه نعمت الله