شاه نعمت الله
غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۲۵۳: گفت ای درویش ما تو پادشاهی خود ببین
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بندگانه گفتم ای سلطان گدای خود ببین گفت ای درویش ما تو پادشاهی خود ببین سر بنه بر درگه ما سر از آنجا برمدار بر در خلوتسرای ما سرای خود ببین دردمندانه بیا درمان خود از ما طلب دُرد درد ما بنوش آنگه دوای خود ببین گوشهٔ میخانهٔ ما جنت المأوی بود در چنین خوش خانه ای بخرام و جای خود ببین نیک و بد گر می کنی یابی سزای خویشتن نیک نیک اندیشه کن از خود سزای خود ببین پا ز ره بیرون نهادی سنگ بر پایت زدند بعد از این گر رهروی در پیش پای خود ببین عاشقانه خوش در آ در بحر بی پایان ما نعمت الله را بجوی و آشنای خود ببین شاه نعمت الله