شاه نعمت الله
غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۲۴۴: یعقوب را دلشاد کن ای یوسف گل پیرهن
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای نور چشم عاشقان بنشین به چشم خویشتن یعقوب را دلشاد کن ای یوسف گل پیرهن ای صورت لطف خدا وی پادشاه دو سرا لطفی کن از روی کرم پرده ز رویت برفکن آئینهٔ گیتی نما ، تمثال از تو یافته تو جان جمله عالمی مجموع عالم چون بدن بر پردهٔ دیده از آن نقش خیالت می کشم تا غیر نور روی تو چیزی نبیند چشم من خوش آتشی افروختی عود دل ما سوختی از بوی دود عود ما گشته معطر انجمن با نعمت الله همدمم در هر نفس جان پرورم تا چشم مستش دیده ام مستانه می گویم سخن شاه نعمت الله