شاه نعمت الله
غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۲۳۹: و گر نه او نمودی رو که بنمودی خدا روشن
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
اگر نه نور او بودی نبودی چشم ما روشن و گر نه او نمودی رو که بنمودی خدا روشن به ما آئینه ای بخشید و روی او در آن پیدا به ما نوری عطا فرمود از آن شد چشم ما روشن سخن از دی و از فردا مگو امروز خود فردا خوشی بر چشم ما بنشین ببینش حالیا روشن شب تاریک هجرانش به روز آور که وصل او شب ، روشن کند چون روز سازد چشم ما روشن چراغ خلوت دیده ز شمع شکر برافروزی ببینی نور چشم ما درین خلوتسرا روشن صفای جام می ما را نماید ساقی باقی بگیر این جام می از ما که تا گردد تو را روشن دو چشم روشن سید نماید نعمت الله را به نور او توان دیدن جمال کبریا روشن شاه نعمت الله