شاه نعمت الله
غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۲۳۲: کفر منست آن زلف تو هم روی تو ایمان من
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
جانم فدای جان تو ای جان و ای جانان من کفر منست آن زلف تو هم روی تو ایمان من آمد هوای زلف تو ایمان من خندان شده هر بلبلی برده گلی از گلشن و بستان من من در میان با تو خوشم تو در کنار من خوشی موئی نگنجد در میان ، من آن تو تو آن من رندان بزم خاص من هستند با ساقی حریف خمخانه در جوش آمده از مستی مستان من صاحبنظر دانی که کیست یاری که باشد اهل دل گنج محبت یافته کنج دل ویران من از دولت سلطان خود من در ولایت حاکمم هر کس کجا دستان کند با رستم دستان من تو سیدی من بنده ام تو خواجه ای و من غلام دعوی عشقت گر کنم سید بود برهان من شاه نعمت الله