شاه نعمت الله
غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۲۱۶: مستان حضرتیم و ز میخانه می رسیم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ما از شرابخانهٔ جانانه می رسیم مستان حضرتیم و ز میخانه می رسیم از ما نشان ذوق خرابات جو که ما مستیم و لاابالی و رندانه می رسیم ای عقل دور باش که رندیم و باده نوش از بزم عشق و مجلس جانانه می رسیم پروانه وار ز آتش عشقش بسوختیم شمعی گرفته ایم و به پروانه می رسیم تاجی ز ذوق بر سر و در بر قبای عشق بسته کمر به عزت و شاهانه می رسیم سرمست می رسیم ز میخانهٔ قدیم مخمور نیستیم که مستانه می رسیم از بندگی سید خود می رسیم باز از ملک غیب ، ببین که چه مردانه می رسیم شاه نعمت الله