شاه نعمت الله
غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۱۹۹: ما باده پرستیم و از این خلق جدائیم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ما عاشق و مستیم و طلبکار خدائیم ما باده پرستیم و از این خلق جدائیم بر طور وجودیم چو موسی شده ازدست بی پا و سر آشفته و جویای لقائیم روحیم که در جسم نباشد که نباشیم موجیم که در بحر به یک جای نیائیم در صومعهٔ سینهٔ ما یار مقیمست ما از نظرش صوفی صافی صفائیم ما غرق محیطیم نجوئیم دگر آب ای بر لب ساحل تو چه دانی که کجائیم مائیم که از سایه گذشتیم دگر بار ما سایه نجوئیم همائیم همائیم مائیم که از ما و منی هیچ نماندست در عین بقائیم و منزه ز فنائیم گاهی چو هلالیم و گهی بدر منیریم گاهی شده در غرب و گه از شرق برائیم سید چه کنی راز نهان فاش نگفتیم در خود نگرستیم خدائیم خدائیم شاه نعمت الله