شاه نعمت الله
غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۱۸۲: بر در میخانهٔ خمار سر بنهاده ایم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مست و رند و لاابالی در جهان افتاده ایم بر در میخانهٔ خمار سر بنهاده ایم جامهای خسروانی خورده ایم اندر الست تا نپنداری که ما امروز مست باده ایم بر در سلطان عشقش چون گدایان سالها بر امید وعدهٔ دیدار او استاده ایم ما به بدنامی اگر چه ننگ خلق عالمیم جز به نام صانع بی چون زبان نگشاده ایم ساکن میخانه ایم و عشق می ورزیم فاش فارغ از پیر و مرید وخرقه و سجاده ایم نعمت اللهیم و در اقلیم عالم مُهروار بر در و دیوار و بام خاص و عام افتاده ایم شاه نعمت الله