شاه نعمت الله
غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۱۱۴: ولی از نوش سیراب لبت تیمار می بینم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
به عشق چشم بیمارت دلم بیمار می بینم ولی از نوش سیراب لبت تیمار می بینم همیشه چشم سرمست تو را مخمور می یابم ولی در عین سرمستی خوش و هشیار می بینم لب لعلت چو می بوسم حدیثی باز می گویم از آن طوطی نطق خود شکر گفتار می بینم نهال سرو بالای تو را بر دیده بنشانم چه نخلست اینکه چشم خویش برخوردار می بینم به عالم هر کجا حسن رخ خوبی که می باشد خیال عکس خورشید جمال یار می بینم ببین بی روی جانانه چه باشد حال جان و دل چو بی گل خاطر بلبل چنین افکار می بینم چو سید صوفی صافی که باشد ساکن خلوت ز عشقت بر سر بازار شسته زار می بینم شاه نعمت الله