شاه نعمت الله
غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۰۹۳: خود جهان چیست غمت را به جهان نفروشم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
سر کویت به همه ملک جهان نفروشم خود جهان چیست غمت را به جهان نفروشم من که سودا زدهٔ زلف پریشان توام یک سر موی تو هرگز به دو کان نفروشم برو ای عقل که من مستم و تو مخموری زر چه باشد برو ای خواجه به جان نفروشم دُردی درد تو جانا نفروشم به دوا جرعهٔ می به همه کون و مکان نفروشم جان و دل دادم و عشق تو خریدم به بها بهر سودش نخریدم به زیان نفروشم نقدی از گنج غم عشق تو در دل دارم این چنین نقد به صد گنج روان نفروشم سید کوی خرابات و حریف عشقم گوشهٔ مملکت خود به جهان نفروشم شاه نعمت الله